ابزار خون آشام
صبح ما را تیره دارد شام تان
نـــــنگ دارم تا بگویم نام تان
اهل دانش بی نصیب ازخواسته
هســت این دنیا همه بر کام تان
خون انگوراست اگر نوشیم ما
پرشـــود از خون مردم جام تان
نیزه و شمشیر و سیف و ذلفقار
مجمع ابزار خــــون آشام تان
اقــــــتلو گویان به میدان آمدید
قاتـــلین ! بیزارم از اسلام تان
*******
به هنگامی که می آید بهــــــــاران
به هنگــامی که گل روید به بستان
بمـــــــــوید ابر در مرگ سیاوش
بنالد باد همــــــــچون سوگواران
بسان قصه ی سهـــراب تلخ است
سرود مرغـــــکان بر شاخساران
به مرگ آن عـزیز رفته از دست
خروشد رعد همچون پور دستان
نموده ســـــــوگ رستم، ابر تیره
نشان اشک تهمـــینه است باران
سراید داستـــــــــــــان کین ایرج
هزارآوا،اگر گردد غزلخـــــوان
ز خون رابعه رویـــد گل سرخ
بنفشه سر زند زان زلف افشان
نوشته شده توسط: کیومرس آریا